خط اویلر نشان می دهد در هر مثلث مرکز ارتفاعی، مرکز دایره محیطی و مرکز ثقل بر یک خط واقع هستند و این پاره خط توسط مرکز ثقل به نسبت 2 بر 1 تقسیم می شود.
گلن ویتنی، موسس موزه ریاضی در نیویورک این معادله را به عنوان فرمول محبوب خود انتخاب کرده که نام خود را از لئونارد ایولر، ریاضیدان و فیزیکدان سوئیسی در قرن 18 گرفته است.
به گفته ویتنی این نظریه دربرگیرنده زیبایی و قدرت ریاضی بوده که اغلب الگوهای شگفتانگیز را در شکلهای ساده و آشنا به نمایش میگذارد.
مت استراسلر، فیزیکدان نظری دانشگاه راتگرز اظهار کرد: معادله کالان-سیمانزیک یکی از معادلات اساسی اصول اول از سال 1970 بوده که برای توصیف چگونگی شکست انتظارات ساده در یک جهان کوانتومی نقش مهمی داشت.
این معادله از کاربردهای زیادی مانند ارزیابی اندازه و جرم پروتون و نوترون توسط فیزیکدانان برخوردار است.
فیزیک پایه بر این اساس است که نیروی گرانشی و نیروی الکتریکی بین دو جسم با معکوس مجذور فاصله بین آنها متناسب است. در یک سطح ساده، این امر برای نیروی اتمی نیرومندی که پروتونها و نوترونها را برای شکلدادن به هسته اتمها پیوند داده، نیز مشابه است. با این حال، نوسانات ریز کوانتومی میتواند وابستگی یک نیرو به مسافت را تغییر داده که عواقب چشمگیری بر نیروی قدرتمند اتمی دارد.
آنچه معادله کالان-سیمانزیک انجام میدهد، ارتباط دادن این تاثیر چشمگیر و غیرقابل محاسبه به تاثیرات کوچکتر و قابل محاسبهتر با قابلیت سنجش در مقیاسهای کوچکتر از پروتون است.
در ریاضیات، سطح حداقل به سطحی گفته میشود که بصورت محلی خود را کوچک میکند. این امر برابر با داشتن یک میانگین انحنای صفر است.
این فرمول ساده در نوع خود، موردی ناب درباره ذات کره است. اگر سطح یک کره را به وجوه، لبهها و رئوس تقسیم کرده و F را بعنوان عدد وجوه، E را برای لبهها و V را برای عدد رئوس انتخاب کنیم، همیشه این معادله را خواهیم داشت:
V – E + F = 2
قضیه نوتر بر این اساس است که برای هر تقارن پیوسته ای، کمیت پایسته ای در سیستم وجود دارد. این فرمول که شکل جدیدت معادله لاگرانژی است، پس از قرن 20 میلادی توسط امی نوتر، ریاضیدان آلمانی طراحی شده است. این فرمول برای فیزیک و نقش تقارن بسیار اهمیت دارد.
اینشتین یکبار دیگر نام خود را در لیست مورد علاقهها با فرمول نسبیت خاص تکرار کرده که بر اساس آن مفاهیم فضا و زمان مطلق نبوده بلکه بر اساس سرعت مشاهدهگر تا حدی مرتبط هستند. این معادله نشان میدهد که هرچه سرعت فرد در هر جهت بیشتر باشد، زمان آهستهتر میشود.
یکی از معادلات قدیمی اما خوب، قضیه معروف فیثاغورث است که تمام دانشآموزان با آن یادگیری هندسه را آغاز میکنند.
این فرمول به توضیح این مطلب میپردازد که در هر مثلث قائمالزاویه، توان دوم طول وتر(بلندترین ضلع مثلث) با جمع توان دوم طول دو ضلع دیگر برابر است.
زندگی تنها به این درد می خورد که انسان به دو کار مشغول شود : اول ریاضیات را بخواند. دوم ریاضیات را به دیگران بیاموزد. و اما من رياضیات را دوست دارم نه به خاطر اینکه پایه صنعت ما برآن استوار است بلکه به این خاطر که بسیار زیباست ، ریاضیات ،همیشه و همه جا بلندگوی این شعار است که فعالیت و استعداد آدمی پایان ناپذیر است . من مفتون ریاضیات هستم، زیرا به عنوان علم، دقت و قدرت ، هنر زیبایی آن در حد کمال است، بعلاوه فواید و موارد استعمالش از شمار بیرون است. ریاضیات قطعیت، صدق، زیبایی، بصیرت و یک معماری باشکوه است. من ریاضیات را به عنوان بخشی از دانش بشری، چیز عظیم و مجللی میبينم. اما به راستی چگونه است که ریاضیدانان ریاضیات را حتی بالاتر از هر هنری دیگری زیبا و جذاب میبینند؟ آیا تا به حال سعی در کشف این زیباییها کردهاید؟ شاید اولین ابزار برای درک این زیباییها داشتن علاقه قلبی به ریاضیات باشد. کسی واقعاً میتواند زیباییهای موجود در ریاضیات را عمیقاً درک کند که به آن دلبسته و وابسته باشد. این وبلاگ سعي میکند برخی از جنبههای زیبای ریاضیات را به شما دلبستگان ریاضیات معرفی کند.